یادگاری 4

ایران کشور شهیدان است که در آن هر روز ملتی را شهید میکنند، که در آن ملتی هر روز جام شهادت را مینوشد.

برای رهایی از ظلم، برای عدالت و رستگاری مثل سقراط و حسین، مثل منصور، آن شعار بیخود نبود که میگفت:

 هر روز عاشورا شده، هر جا کربلا شده. ...

نام کتاب : روزها در راه 
نویسنده : شاهرخ مسکوب

تهدید روندگان

ابهام و تردید جز جدایی ناپذیر زندگیست.همینطور تهدید آمیز است زمانی که به پذیرش آنها تن ندهیم.

آیندگان و روندگان، آیا تناسخی وجود دارد؟ بعد از مرگ چه اتفاقی می افتد؟ آیا به یک نیستی کامل میرسیم یا در بدن جانوری دیگر حلول میکنیم؟

سلانه سلانه زندگی را میگذارنم و دلخوش 4 متر و 2 قرونو دزاری هستم که ممکن است سبک زندگی من را تغییر دهد. 

تغییر تغییر ...

انسان مدام به تغییر فکر میکند حتی تغییر نکردن هم بخشی از تغییر و قانون اول است . 

دل غشه رفتن و سبکسری با چشمان بسته و منتظر از روزهایی است که به تغییر نکردن فکر میکنیم...

تماشای کورمال

به تماشای این روزهای زندگی نشسته ام که چگونه عادت ها دارند مرا از پای در می آورند. 
به ظاهر شریف و به باطن بی رحم.
بهر تقدیر ذات آدمی جنگجوست و میجنگد اما خب باکدام؟ 
انتخاب؟
ذهن مستبدانه اختیار روزها و لحظه ها را به دست گرفته و من منتظر هیچکس نبودم تا آزادی ام را باز پس گیرم.
اما با آمدن تو که از پاریس هم زیباتری جنگ آغاز شد. میدانم نباید برای کسی جز خود جنگید. 
اما این را بدان که این روز ها بهانه سخت پیدا میشود...

یادگاری 3

آیا جز خطر، جز سرما و تاریکی چه در انتظار من است؟ آزادی؟

آزادی توقع زیادی است.

همین قدر که بتوان نفس دزده ای کشید باید شکر خدا را کرد. 

نام کتاب : روزها در راه 
نویسنده : شاهرخ مسکوب

انگار نه انگار

مات و متحیر به این روزهای زندگی نگاه میکنم. 
چگونه این همه روز با چشم بر هم زدنی گذشت و انگار که همین دیروز بود . 

فریاد کشان ذهنم را آرام میکنم تا بتوانم ادامه دهم و همزمان به این فکر میکنم که رندگی آنقدر کوتاه است که احمقانه ترین کار نا امیدی و دلسردی است. 

این فرصت برای دیدن و بزرگ شدن...

آمار حاکی از کلیشه ای بودن این جملات دارد اما زندگی حاکی از بیان حقایق است و حقیقت این کلمات. 


پ ن : گاردن پارتی