شکر نعمت

شکر نعمت خوشتر از نعمت بود

شکرباره کی سوی نعمت رود

شکر جان نعمت و نعمت چو پوست

ز آنک شکر آرد ترا تا کوی دوست

نعمت آرد غفلت و شکر انتباه

صید نعمت کن بدام شکر شاه

بمیرید

بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید 

در این عشق چو مردید همه روح پذیرید

بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید

کز این خاک برآیید سماوات بگیرید

بمیرید بمیرید و زین نفس ببرید

که این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید

یکی تیشه بگیرید پی حفره زندان

چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید

بمیرید بمیرید به پیش شه زیبا

بر شاه چو مردید همه شاه و شهیرید

بمیرید بمیرید و زین ابر برآیید

چو زین ابر برآیید همه بدر منیرید

خموشید خموشید خموشی دم مرگست

هم از زندگیست اینک ز خاموش نفیرید

روح تسخیر ناپذیر

هنگامی که مشکلی تو را می آزارد از خود نپرس باید چکارش کنم؟

بپرس :

کدام بخش از وجود من از این موضوع آزرده می شود؟


وقتی توانستی  این قسمت آرزده را به وضوح روئت کنی، آنگاه از خودت بپرس:

چه کسی در حال این روئت کردن است؟ 

چه کسی متوجه این آزردگی درونی است؟


همین حقیقت مشخص که تو میتوانی مشکل را ببینی بدین معناست که تو خود، آن مشکل نیستی.


روند دیدن و روئت چیزی مسالزم رابطه فاعل و مفعولی است. فاعل همان "شاهد" نامیده می شود.  زیرا همانی است که میبیند چه چیز در حال وقوع است. مفعول چیزی است که مورد روئیت است.


تنها راه حل واقعی آن است که در جایگاه آگاهی یک شاهد هشیار قرار بگیری و چارچوب و مرجع خود را به طور کامل تغییر دهی .


برای دست یابی به آزادی واقعی درونی باید بتوانی به جای عرق شدن در مشکلات خود، از بیرون به آنها نگاه کنی.
تا زمانی که خود را در انرزی موجود در مشکل گم کرده باشی، هیچ راه حلی برای خروج از آن وجود نخواهد داشت.
تا زمانی که در موقعیت مظطرب، وحشت زدده یا عصابی باشد نمی تواند با آن موقعیت مقابله کند.  اولین مشکلی که باید با آن مقابله کنی واکنش خود توست.

تا زمانی که موقعیت موجود عواطف تو را از درون در اختیار داشته باشد، قادر نیستی هیچ چیز را در بیرون حل کنی.

مشکلات عموما آن چیزی که به نظر می رسند نیستند.
وقتی به قدر کافی این موضوع برای تو روشن شد، متوجه می شوی بخشی در وجود توست که قادر است تقریبا با همه چیز مشکل داشته باشد. اولین قدم دست و پنجه نرم کردن با این قسمت از وجود خود توست.

این کار شمل تغییر جهت دادن از " توجه به راه حل بیرونی " به سمت  "آگاهی نسبت به راه حل درونی" است.

باید این عادت را بشکنی که تصور کنی برای یافتن راه حل مشکلات باید ترتیب امور را در دنیای بیرون تغییر دهی. تنها راه حل دائمی و ماندگار برای مشکلات تو این است که به درون بروی و خود را از شر آن بخشی از وجودت رها کنی که به نظر می رسد مشکلات زیادی با واقعیت دارد.


ژورنال نویسی

در واقع به کمک این روش دست به قلم می‌شوید و هر احساس یا تفکری که در لحظه دارید را بر روی کاغذ جاری می‌کنیدژورنال نویسی یا نوشتن روزانه  به معنای بیان احساسات و افکار عمیق شما به کمک نوشتن است.

 ژورنال نویسی به معنای نوشتن افکار و احساسات تجربه شده در طول روز است بهتر است

تعهد

تمرین تعهد میکنم . تعهد به خودم. امروز 5 امیین روز تعهد من است. 

ب ن : روز ششم : از دیروز آب از دماغم سرازیر شد. سرما آمد ...

ب ن - چ 6 دی : بدنم یاری کرد، سرپا شدم و در روز دهم هستم. متعهدم به وعده ای که به خودم دادم.
هیچ کدام از ما با «ای کاش» به جایی نرسیده‌ایم...
کارهایی که برات بده رو انجام نده . . . 

ب ن پ 8 دی : همین جایی که هستم بهترین جاست . روز 12


ب ن 11 دی : آفت این در هوا و شهوت است ** ور نه اینجا شربت اندر شربت است‏ 


هله نومید نباشی که تو را یار براند


گرت امروز براند نه که فردات بخواند؟

در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا

ز پس صبر، تو را او به سر صدر نشاند

و اگر بر تو ببندد همه ره‌ها و گذرها

ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند

نه که قصّاب به خنجر چو سر میش ببُرّد

نهلد کشتهٔ خود را، کُشد آن گاه کشاند

چو دم میش نمانَد ز دم خود کُنَدش پُر

تو ببینی دم یزدان به کجاهات رساند

به مثَل گفته‌ام این را و اگر نه کرَم او

نکُشد هیچ کسی را و ز کشتن برهاند

همگی ملک سلیمان به یکی مور ببخشد

بدهد هر دو جهان را و دلی را نرماند

دل من گرد جهان گشت و نیابید مثالش

به که ماند؟ به که ماند؟ به که ماند؟ به که ماند؟

هله خاموش که بی‌گفت از این می همگان را

بچشاند بچشاند بچشاند بچشاند